سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام. من اومدمممممممممممممممم. سال نو مبارک.
مشهد جای همگی سبز بود. برای تمام اونایی که تو وبلاگم نظر دادن و میدن دعا کردم!!!! حواستون باشه. دیگه دست خودتونه که مشمول دعا بشین یا نه!
در درد دل های قبلی که در بایگانی وبلاگ موجود می باشد دوستانه و با ارائه دلیل ازتون تقاضا کردم وقتی تشریف میارید و وبلاگم را بازدید می کنید نظرتون را بدید! ولی انگار دوستانه و دلیل و ... فایده نداره!
گفتم خدا رو خوش میاد بیای و بری و یه سلام خشک و خالی هم نکنی؟!
گفتم نذارید درددل را مثل سریالهایی تلویزیونی 100 قسمتیش کنم ها! ولی انگار اصلا شما با زبون خوش نظر نمیدین.
انگار تا 3 نشه بازی نشه! باید مثل بعضی وبلاگ ها مشغول الضمه تون کنم که نظر بدین؟؟؟؟ نذارین بگم هرکی اومد نظر نداد واگذارش می کنم به خدا!!! نذارین بگم..... دیگه خود دانید. تا راه های بدی رو انتخاب نکردم خودتون با زبون خوش نظر بدین.
اشکهای مادرم ... مروارید شده است در صدف چشمانش
دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید!
حرفها دارد چشمان مادرم؛ گویی زیرنویس فارسی دارد
دستانش را نوازش می کنم
داستانی دارد دستانش...
عناوین یادداشتهای وبلاگ