با تشکر از همه دوستانی که به وبلاگم سر زدن و با نظر گذاشتن، ایمیل دادن، پیامک زدن و تلفنی ابراز تشکر و علاقه کردن. از همگی متشکرم.
همچنین با تشکر از دوست خوبم فاطمه خانم که همیشه با ایمیلهای خوبشون منو شرمنده می کنن و این بار هم منت گذاشتن و به وبلاگم سر زدن. و ان شاء الله قراره قدم رو چشم من بذارن و بیان شیراز.
همچنین از آقا محسن هم تشکر می کنم که یادآوری کردند اسم قصه اولی پدرم، «داستان» بود!
این آقا محسن، پسر داداش بزرگم حاج هادی هست. مهندس کامپیوتره. داره ان شاء الله فوق لیسانسش رو میگیره.
شب یلدا هم از اولش رفت چسبید به بابام و از کنارش جم نخورد تا همش تو فیلم باشه!!! جای نامزدش خالی بود!
عناوین یادداشتهای وبلاگ